افزایش آمار

افزایش آمار

افزایش آمار

قالب موزیک

با سلام امروز قالب موزیک رو معرفی میکنم که نسبتا شیک هستش و دوطرفه با امکانات جدید بلاگفا

دریافت کد قالب  مشاهده قالب

+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 8:25  توسط افزایش آمار 

باورم نمیشه!!

باورم نمیشه!!

بهتون گفتم صبر کنم دوباره اعلام کنم!
ازتون تقاضا کردم که دیگه سفارش ندید!
حالا هیچ کدوم از سفارشا قابل قبول نیست.

آخه نمیشه اینهمه یهو بسازم. شاید یه سیستمی ساختم که دیگه لازم نباشه من براتون بسازم. خودتون عضو بشید و یه شمارنده بگیرید.

اینجوری بهتره

+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 8:25  توسط افزایش آمار 

شمارنده ساخته شد!!

شمارنده دوستانی که سفارش داده بودند طراحی شد و به ایمیلشون ارسال کردم. لطفا دوستان دیگه سفارش ندند تا وقتی که دوباره اعلام کنم.

+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 8:25  توسط افزایش آمار 

شمارشگر رایگان

+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 8:25  توسط افزایش آمار 

POPUP Creator

سلام دوستان خیلی وقت بود آپدیت نکرده بودم اما خوب بالاخره آپدیت شد!!! گفتم یه پست بدم قبل از این که اوراق شه. یه چیزی هم با خودم آوردم که امیدوارم ازش خوشتون بیاد و به دردتون بخوره!!

http://www.mortezaz8.persiangig.com/tools

یه نظری هم بدید که بدونم چه طور شده.

+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 8:25  توسط افزایش آمار 

آموزش بکگراند کردن Text box

آموزش بکگراند کردن Text box

امروز باخودم فکر کردم وبلاگ خوب باید مفید باشه برای همین یه آموزش ساده و ابتدایی براتون آوردم که چیز جالبیه.

 <style type="text/css">
 
 input { background-image: url(BgAdress); border: BorderColor; border-style: solid; border-top-width: 1px; border-right-width: 1px; border-bottom-width: 1px; border-left-width: 1px}
 
 </style>

به جای BgAdress  باید آدرس عکسی رو که میخواید بک گراند بشه بزارید.و به جای BorderColor رنگ دور txtbox رو بزارید

مثل این:

 <style type="text/css">
 
 input { background-image: url(http://mortezaz8.persiangig.com/bg1); border: #000000; border-style: solid; border-top-width: 1px; border-right-width: 1px; border-bottom-width: 1px; border-left-width: 1px}
 
 </style>

حالا بعد از قرار دادن این کد در وبلاگتون تکست باکس ها قشنگ تر میشن.


اینم پاسخ به سوالات

چهارشنبه 30 شهريور1384 ساعت: 5:36 توسط:محمد

متوجه نشدم میخوای چیکار کنی

چهارشنبه 30 شهريور1384 ساعت: 7:19 توسط:محسن داوری

مشکلات لینک باکس حل شد و چند تا امکانات جدید هم براش گذاشتیم. ممنون

چهارشنبه 30 شهريور1384 ساعت: 9:48 توسط:هاشم

وبلاگی که آدرسشو به من دادید وجود نداره خودتون آدرسو امتحان کنید شاید اشتباه دادید http://www.lootimamammad.blogfa.com

چهارشنبه 30 شهريور1384 ساعت: 14:4 توسط:یوحنا

من با هر گونه تبادل لینک موافقم

پنجشنبه 31 شهريور1384 ساعت: 17:6 توسط:سماء

عکس های قالب وبلاگ شما کاملا برای من قابل مشاهده است و مشکل از طراح قالب نیست بلکه آی اس پی کارت شما به اشتباه آدرسی که عکسا بر روی آن قرار دارند را فیلتر کرده

 

+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 8:25  توسط افزایش آمار 

آب در اساطیر ایران

آب یکی از مقدس‌ترین عناصر طبیعی نزد ایرانیان باستان به شمار می‌رفته است. بر طبق باورهای اساطیری ایرانیان باستان، آب در گاهنبار دوم، از گاهنبارهای ششگانه آفرینش، آفریده شده است و زمان آفرینش آن میانه تیر ماه بوده است.

 

بر طبق این باورها، آفرینش آب پس از آفرینش آسمان و پیش از آفرینش سایر موجودات صورت پذیرفته است: «و نخستین چیزی که قبل از جانوران آفرید، آب بود و آسمان. خدا بر آب بود و چون خواست که خلق را بیافریند، از آن بخاری بیرون آورد و بخار بالای آب برآمد و آن را آسمان نامید.آن گاه آب را بخشکانید و آن را زمین کرد. آن گاه زمین را بشکافت و هفت زمین کرد»
مطابق اساطیر ایران باستان، «خرداد» یکی از مینویان است که از آفرینش گیتی آب را به خویش پذیرفت. سپس آن را به «تی» که «تشتر» بود سپرد و تشتر به یاری فروردین که فروهر پرهیزگاران است، آب را به مینویی به باد سپرد، باد هم آن را به نیکویی به کشورها راهبر شد و از طریق آسمان آن را به همه جا رساند و با افزار ابر، بر جهان بباراند.
ایرانیان باستان بر این باور بودند که قطرات باران را ایزد تشتر (تیشتریه) ساخت و باد آن‌ها را به یک سو برد تا از آن دریای گیهانی (فراخکرد)، وروکشه، یا دریای بی انتها را تشکیل دهد که آن سوی قله البرز قرار دارد. این دریا چنان وسیع بوده است که هزاران دریاچه را در بر می‌گرفته است و این دریاچه‌ها چشمه‌های ایزدبانو اناهیتا بوده اند. در میان این دریا دو درخت قرار دارد: درخت «در بر دارنده همه تخم‌ها» که از آن همه درختان منشعب می‌شوند، و درخت «گوکرنه» یا «هوم سفید» همه مردمان اکسیر جاودانگی را در هنگام بازسازی جهان از آن دریافت می‌دارند.
پس از آن سه دریای بزرگ و بیست دریای کوچک تشکیل شد. دو رودخانه در زمین جاری شدند. یکی از شمال به سوی باختر روان شد و دیگری از شمال به سوی خاور جاری گشت، و هر دو این رود‌ها پس از این که دو انتهای زمین را پیمودند، سرانجام به دریای گیهانی ریختند و در آن درهم آمیختند.
ایرانیان باستان آب را یکی از ایزدان مقدس می‌شمردند و او را تقدیس و تکریم می‌کردند. نقش آفرینندگی و زایایی آب از روزگاران کهن برای ایرانیان باستان شناخته شده بود و در اوستا، بارها به این نقش و اهمیت و تقدس آب اشاره شده است. در «آبان یشت» و «تیریشت» درباره اهمیت و احترام آب، بحث شده است و آب موجودی مقدس و قابل نیایش معرفی شده است. آناهیتا نیز به عنوان ایزدبانوی آب و باروری و پاکیزگی، بارها و به مناسبت‌های مختلف ستوده و تکریم شده است.
ایرانیان باستان آب جاری را مقدس می‌شمردند و به هیچ وجه آن را نمی‌آلودند و در تمیز نگاه داشتن آن دقت و وتوجه خاصی به کار می‌بردند. هم چنین با انجام مراسم ویژه ای، به مناسبت‌های خاص، برای آب قربانی می‌کرده و نثار می‌داده اند. به این منظور گودالی کنار آب- رود یا دریا یا سرچشمه آب- می‌کنده اند و قربانی را در آن جا خون می‌ریختند تا خونش آب را آلوده نکند.
ابوریحان در آثار الباقیه می‌نویسد که:
«روز یازدهم (اسفند) روز خور است که اول گهنبار دوم باشد و آخر آن روز دیبمهر است که مدیوشم گاه نام دارد و در این روز بود که خداوند آب را آفرید.»
هشتمین ماه سال، و دهمین روز هر ماه، به نام عنصر حیاتی و مقدس آب، «آبان» نام گذاری شده است. « ان» در انتهای این واژه نه نشانه نسبت، که نشانه جمع است و آبن به مفهوم آب‌ها می‌باشد. نزد ایرانیان باستان، عنصر آب دو فرشته نگهبان داشته است، یکی «ایم ناپات» و دیگری «اناهیتا» که به عنوان فرشته مخصوص آب از ارزش و اعتبار ویژه ای برخوردار، و بسیار مقدس و مکرم بوده است. در « آبان یشت» در باره شکوه و جلال و تقدس آن به تفصیل بحث شده است.
نام کامل این فرشته «اردویسور اناهیتا» بوده است و معنای این نام، رود توانای پاکیزه، یا آب‌های نیرومند بی آلایش است. اردوی هم نام رودی است افسانه ای هم به مفهوم پر برکت و حاصل خیز است. سورا به معنی نیرومند است و اناهیتا به معنی پاکیزه. اناهیتا فرشته نگهبان عنصر آب است. این نام در ادبیات فارسی به صورت‌های گوناگون، از جمله، ناهید، ناهد، ناهده، ناهیده و ناهی ثبت شده است. هم چنین در فارسی، ناهید (اناهیتا) نام دیگری برای ستاره زهره است. بخشی از «آبان یشت» که یکی از بلند ترین یشت‌های اوستا است، به توصیف و ستایش اناهیتا اختصاص یافته است. بخش دیگر به ذکر پادشاهان و پهلوانانی می‌پردازد که برای اناهیتا قربانی داده اند و او را گرامی‌ داشته‌اند. قطعه دیگری هم در ستایش اناهیتا هست که نامش «آبان نیایش» است. در اوستا این ایزد بانو به صورت دوشیزه ای بسیار زیبا و بلند بالا و پری پیکر، نیرومند و درخشان، پاک و آزاده وصف شده است. اناهیتا، مطابق توصیف اوستا، تن پوشی زرین به بر دارد و در دستش دست آویزهای گرانبها و بر گوشش گوشواره‌های زرین و بر گردنش سینه آویزی از گوهر ناب آویزان است و بر سرش تاج زرین هشت پر هزار ستاره، آراسته به صد ستاره و زیورهای شایگان گران بها و درخشان نمایان است. این توصیف‌های روشن و گویا نشان دهنده این واقعیت است که از زمان‌های باستان، تندیس‌های این ایزدبانو در آیین‌های نیایش و پرستش او به کار می‌رفته است. اناهیتا ایزد بانوی محبوب بسیاری از سرزمین‌ها از غرب ایران باستان تا ارمنستان و اناتولی، و از بابل و دمشق تا سارد و شوش، بوده و در سراسر این مناطق معبد‌های بسیاری برای نیایش و عبادت او برپا بوده است.اناهیتا حامی‌عشق پاک و بی پیرایه است که اساس پیمان همسری و تشکیل خانواده‌های سالم و پاک نهاد است. او از عشق پاک در برابر شهوات آلوده، و از خانواده پاک در برابر بی بند و باری، هرزگی و پتیارگی دفاع می‌کند و نگهبان و پاسدار شرافت و پاک روانی و بی آلایشی است.
اناهیتا سرچشمه همه آب‌های روی زمین است. او سرچشمه و مایه همه ثمربخشی و باروری‌هاست؛ نطفه همه نران را پاک می‌گرداند، بطن همه مادگان را تطهیر می‌کند و شیر را در پستان مادران پاک می‌سازد. در حالی که در جایگاه آسمانی خود، در میان ستارگان، قرار دارد، سرچشمه دریای گیهانی است. اناهیتا بر گردونه ای سوار است که آن را چهار اسب نر می‌برند و این چهار اسب عبارتند از باد، باران، ابر و تگرگ. برای پیروزی بر دیوان و دشمنان باید از او یاری خواست. هرمزد او را می‌ستاید. هوشنگ، جمشید، اژی دهاگ، فریدون، گرشاسب، افراسیاب، کاوس و دیگران به درگاه او قربانی می‌کنند و برآمدن نیازهای خود را از او می‌خواهند.
«آبان» در واژه نامه بندهش، یکی از امشاسپندان و از خویشان نیلوفر و ایزد حامی‌زمین و همکار سپندارمذ معرفی شده است. هم چنین «آبان فره» را به مفهوم دارنده فره آب‌ها، به عنوان لقب اناهیتا به کار رفته است. بر طبق این نمادها و نشانه‌ها، در اساطیر ایران باستان، آبان با اناهیتا و آب و نیلوفر، به مفهوم نشانه و رمز آفرینش و پاکی و شفافیت و بی آلایشی، پیوند عمیق و ناگسستنی معنوی و باطنی دارد.
در ایران باستان در آبان روز از ماه آبان که روز دهم آبان ماه بود جشنی سرورآمیز بر پای می‌داشتند که آن را «آبانگان» می‌نامیدند و در طی این جشن یکی از مراسم مهم نوشیدن شراب فراوان بوده است. مهم ترین حوادث اساطیری که در روز «آبانگان» روی داده است، بر طبق روایت ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه، این‌ها هستند:
«در این روز زو پسر تهماسب به شاهی رسید و مردمان را به حفر انهار و تعمیر آن امر کرد و در این روز به کشورهای هفت گانه خبر رسید که فریدون بیوراسب را اسیر کرده و به سلطنت رسیده و مردم را امر کرده که دوباره خانه‌ها و اهل خود را مالک شوند و خود را کدخدا بنامند یعنی صاحب خانه و خود او نیز به خانه و خانواده خود فرمانروا شد و شروع به امر و نهی و گیر و دار نمود.»
روایت دیگری که در بیان اهمیت تاریخی و اساطیری این روز یاد کرده اند این است که چون مدت هشت سال در ایران باران نبارید و خشکسالی سخت پیش امد و مردم بسیاری تلف شدند و خیلی‌ها مجبور به ترک شهر و دیار شدند، سرانجام با قربانی کردن‌های بسیار و نیایش‌های فراوان نثار درگاه اناهیتا، در روز آبانگان باران شروع به باریدن کرد و به همبن دلیل از آن تاریخ ایرانیان باستان، این روز را چونان عیدی بزرگ جشن می‌گیرند و مراسم نیایش و گرامیداشت اناهیتا را برگزار می‌کنند.
سنت‌ها و باورهای مربوط به تقدس و ارجمندی آب هنوز هم میان ایرانیان وجود دارد و در آداب و رسوم و اعتقادات آن‌ها پابرجاست. در مراسم عروسی، رسم بوده که بر سر عروس آب می‌ریخته اند، هم چنین پیش از پیمان زناشویی بستن رسم بوده که عروس و داماد به یکدیگر در کاسه ای آب نگاه کنند و سپس هر دو از آن بنوشند. آب ریختن پشت پای مسافران و در ظرف آب به دنبال گمشده‌ها گشتن از دیگر رسوم مربوط به تقدس و کرامت آب است.

+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 8:25  توسط افزایش آمار 

کارهای داریوش بزرگ(4)

حفر کانال سوئز در مصر

ترعه سوئز مهمترین راه دریایی در دوران هخامنشیان وهمچنین طی بسیاری از قرون اعصار، حفر راه آبی قابل کشتیرانی بین دریای احمر ومدیترانه است که افتخار آن برای همیشه از آن ایران وشاهنشاه بزرگ آن داریوش کبیر خواهد بود. درکتاب (( تمدن هخامنشی )) چگونگی حفر ترعه وکتیبه های مربوط به آن بدین شرح آمده است:

حفر ترعه ای که دریای احمر را از راه آبی رود نیل به دریای مغرب متصل می ساخته وباز کردن این راه مهم دریایی یکی از شاهکارهای داریوش بزرگ است،که علاقه وبصیرت فراوان او با ایجاد راههای سهل و کوتاه دریایی وتوسعه اموربازرگانی واتصال قسمتهای مختلف شاهنشاهی ، عظمت وقدرت امپراتوری بزرگ هخامنشی را تضمین می کرد. البته ترعه ای که داریوش حفر کرد با ترعه کنونی که در سال 1869 توسط مون فردیناند دولسپسMon Ferdinand Delespes حفر شد و به اتمام رسید ، کمی اختلاف دارد ، زیرا ترعه کنونی از پورت سعید شروع وبه خلیج سوئز منتهی می شود ، در حالیکه ترعه داریوش کبیر ازقدری بالاتر از بوباستیس Bubastis شروع شده وبه رود نیل می پیوست پس از عبور از وادی تومیلت Tumilat در نزدیکی سوئز به دریای احمر ملحق می شد. آنچه از گفته های مورخین قدیم بر می آید چنین است:

از دوره سلطنت میانه مصر ( 1788 – 2160 ق. م ) ترعه ی بینبوباستیس ( یکی از شاخه های دریای نیل) ودریای سرخ شبیه به آنچه داریوش حفر کرده بود ، گویا در حدود 1300 سال پیش از میلاد مسیح توسط یکی از فراعنه مصر معاصر حضرت موسی علیه السلام حفر می شود. ولی گل ولای آنرا بتدریج پر می سازد. بعد نخائو Nechao فرعون مصر در اواخر سده هفتم قبل از میلاد (609 پ م) مجدداً به این خیال می افتد ودستور پاک کردن وحفر مجدد آنرا می دهد. لیکن بنا به گفته (دیودر) سیسیلی ، مصریان به تصور آنکه اگر این راه باز شود آب دریای سرخ مصر را فرا خواهد گرفت کانال را پر می کنند وعملیات حفاری بلااقدام می ماند. هرودوت علت عدم توفیق نخائو را در حفر کانال ، خبر وقوع سوئی را نوشته که کاهنان پیش بینی کرده بودند ، ولی " دیودور" علت را چنین ذکر کرده است وتصور کردند که مهندسین درحین عمل متوجه شدند که سطح بحر احمر بلندتر از دلتای نیل ومصر است و تصور کردند که چنانچه این راه باز شود آب شور رود نیل ، مصر را در خود غرق خواهد کرد ، بعضی نیز علت متوقف ماندن کار را هزینه زیادی که حفر کانال در برداشته ، نوشته اند. پس از آنکه درزمان کمبوجیه سال 525 پیش ازمیلاد مصر، ضمیمه شاهنشاهی هخامنشی گردید ، هنگام پادشاهی داریوش بزرگ به موازت سایر کارها ی اساسی از دو لحاظ حفر این کانال و احداث این راه دریایی کوتاه و آسان نظر شهریار سیاستمدار وکاردان هخامنشی را به خود جلب کرد. یکی از نظر لشکر کشی تا نیروی دریایی ایران بتواند به سهولت از کرانه های خلیج فارس وبحر عمان و اقیانوس هند به کرانه های دریای مدیترانه وبحر اسود وآسیای صغیر و بحر الجزایر برسد. دیگر از نظر اقتصادی و حمل کالاهای فراوان بازرگانی مصر به سایر کشورهای تابعه هخامنشی. زیرا مصر علاوه بر اینکه خود مال التجاره زیادی داشت که باید به سایر کشورهای شاهنشاهی حمل می شد , چون سر راه آفریقا قرار گرفته بود , انبار کالاهای حبشی وسودانی شده بود که حمل آن برای رفع نیازمندیهای سایر قطعات این دولت پهناور لازم بود*. بنابراین پیوستن این راه دریایی فوق العاده ضروری وسودمند تشخیص داده شد . وتوهم اینکه آب دریای احمر مصر را غرق خواهد کرد ,با دلائل دانشمندان ایرانی از فکر مصریان خارج گردید. قبل از احداث این راه دریایی از راه خلیج فارس و فرات به سوریه و از آنجا یا از شهر "صور" توسط کشتی ، یا از راه فلسطین وشبه جزیره سینا به مصر میرفته اند . راه دومی چون از کویر بی آب وعلف می گذشت بواسطه فقدان آب باعث زحمت مسافرین و کاروانها بود ، و حتماً بایستی مقدار آب کافی برای وقتی که از کویر می گذرند همراه داشته باشند واین البته مشکل ومستلزم ناراحتی هایی بود. اما کمبوجیه برای فتح مصر از همین راه رفت.

در کتیبه های سومری واکدی مربوطه به هزاره سوم پیش از میلاد ازارتباط دریایی بین النهرین با دیلمون dilmun و مغان mogan (مغان را برخی عمان امروزی دانسته اند که صادر کننده سنگهای سیاهی جهت ساخت مجسمه خدایان سومرواکد بوده است) وملوخه یادی شده و در کتیبه لاگاش مربوط به زمان شول ژی Shoulgi حدود (2263-2310 پ .م) از کشتی سازان مغان ذکری رفته است .

کشتیهای بازرگانی کشورهای تابعه شاهنشاهی هخامنشی در زمان داریوش بزرگ علاوه برناوهای سرباز بر دریاها ورودها بطور فراوان در رفت وآمد بوده است- کشتیهای بزرگ به ظرفیت 300 تا 500 تن مخصوص عبور از دریاها وکشتیهای کوچک برای عبور از رودها مثل دجله وفرات وسند ونیل از 100 تا 200 تن ظرفیت داشته است.

داریوش کبیر با توجه به اهمیت راههای دریایی ، مخصوصا ًاین راه در اواخر سده ششم پیش از میلاد ، دستور حفر ترعه را صادر کرد وبیادبود این کار بزرگ و پرارزش لوحه ای سنگی با خطوط میخی ، پارسی ، بابلی ، مصری ، عیلامی در آنجا نصب کرد که در سال 1866 میلادی در شلوف الترا به 33 کیلومتری کانال ، کمی بطرف غرب ترعه امروزی بدست آمد. روی این لوحه سنگی نقش دو نفر حجاری شده و در وسط آن اسم داریوش به چشم می خورد . طرف دست راست کتیبه ای بدین شرح کشف شده است : بخط فارسی 6سطر – عیلامی 4 سطر – بابلی 3 سطر – وکتیبه دیگری حاوی اطلاعاتی راجع به حفر کانال با متن فارسی در 12 سطر وجود دارد که زیر آن عیلامی است وهفت سطر آن بیشتر سالم نمانده است و بقیه با متن بابلی که شاید زیر عیلامی بوده ، احتمالاً از بین رفته است . از طرف دیگر لوح کتیبه مفصل تری بخط وزبان مصری نقش شده ... مفاد ترجمه بشرح زیر می باشد:

بند اول "خدای بزرگی است اهورا مزدا که این سرزمین را آفریده ، که آسمان را آفریده ، که بشر را آفریده ، که خوشی را به بشر داده ، که داریوش را شاه کرده ، که داریوش را به شاهی رسانده که بزرگ است واسبان ومردان خوب دارد."

بند دوم " منم داریوش شاه ، شاه شاهان ، شاه کشورهائیکه از تمام نژادها مسکون است ، شاه این سرزمین بزرگ تا آن دورها ، پسر ویشتاسب هخامنشی "

بند سوم " من پارسی هستم . بهمراهی پارسیان مصر را گرفتم . امر کردم این کانال را بکنند .از (پی رو ) نیل که از مصر جاری است تا دریائیکه از پارس بدان روند این ترعه کنده شد .چنانکه فرمان دادم کشتیها از مصر بوسیله این کانال بسوی پارس روانه شدند ، چنانکه اراده من بود ."

نوشته دیگر فقط نام داریوش را بر خود دارد ، ولی کتیبه بعدی حاوی عباراتی است بدین مضمون : "من هستم داریوش شاه ،شاه شاهان ، شاه کشورهائیکه از تمام نژادها مسکون است .شاه این سرزمین بزرگ تا آن دورها ، پسر ویشتاسب هخامنشی ."

در کتیبه مصری نقش درایوش مانند فراعنه مصر تزئین شده .صورت او زیرقرص آفتاب بالدار خدایان دو نیمه نیل است ودو قسمت مصر اولیا وسفلا را در زیر اسم بهم اتصال داده اند و اسامی کشورهایی که تاج داریوش (به مصری آن تریوش ) بوده اند ،نوشته شده وبدینوسیله خواسته اند بنمایانند ، که داریوش از فراعنه سلسله هیجدهم که مقتدرترین سلسله مصر بشمار می روند ، برتر بوده است . متأسفانه نام بعضی از کشورها که ممکن بود تردیدی را که در زمینه بعضی از اسامی کتیبه نقش رستم وجود دارد ، مرتفع سازد حک شده است وخوانده نمی شود .

نمایندگان کشورهای تابعه دراین نقوش زانو بزمین زده اند و درحال کرنش وخضوعند . و همانطور که در نقوش آرامگاههای شاهان منظور شده ، مقام اول را پارسیها وبعد مادیها ودر مرحله آخر اسکاها دارند . کتیبه به همان فرم واصول فراعنه مصر نوشته شده وعباراتی از آن بشرح زیر است :" آن تریوش (داریوش) که زاده الهه نیت ( مادر خدایان مصری ) خانم سائیس است .انجام داد تمام چیزهایی را که خداوند آغاز کرد . آقای همه چیز که قرص آفتاب را احاطه کرده است ، وقتی که در شکم مادر قرار داشت وهنوز بزمین نیامده بود ، نیت او را پسر خود داشت ... امر کرد به او ... دست خود را با کمال بسوی او برد تا دشمنان او را برافکند . چنانکه از برای پسر خود
(زاده نیت خدای آفتاب درخشنده ) کرد ...او قوی شوکت است . او دشمنان خود را در تمام ممالک ناود می کند . شاه مصر علیا وسفلی آتریوش که الی الابد پاینده است ، شاهنشاه بزرگ پسر ویشتاسب هخامنشی ، او پسر اوست (یعنی پسر نیت است ) قوی وجهانگیر است . تمام بیگانگان با هدایای خود رو به او می آورند وبرای او کار می کنند ..."

کتیبه ازاینجا ببعد ضایع ومحکوک شده است , فقط کلماتی که از آن خواناست می رساند که داریوش دانشمندان وحکمای مصر را به حضور پذیرفته واز آنها پرسشهائی کرده است.

اسم کوروش نیز در این کتیبه است, ولی در شکلِ بیضی نیست. زیرا فقط نام شاهان مصر را دربیضی می گذاشته اند . ضمن کشورهای تابع شاهنشاه هخامنشی صحبت از کشوری است بنام ((شیا)) که محققین تصور کرده اندکه همان ((سبا)) باشد واز کشتیهائی که باید برای تحقیقات به دریاها برود نیز ذکری شده است .

بطور کلی 117 نوشته مصری مربوط به دوران پادشاهی هخامنشیها بر مصر وروی سنگ ولوح ومهر ومهره وظروف سنگی وفلزی به خط قدیم مصر (هیروگلیف) پیدا شده است. قسمت بسیار جالب در این کتیبه ها این است که هر جا از شاهان هخامنشی وکشورهای آریایی تابعه شاهنشاهی نامی برده شده , بجای علامت حرف (را ء) معمولی خود ، اکثراً حرف راء در این اسماء را بصورت شیر نشسته ای نقش کرده اند واین تغییر علامت نسبت بحرف ((راء)) فقط برای نام پادشاهان وملل آریایی از قبیل هریو (هرات) هرخوانی (رخج) زرنگ (سیستان) خوارزم – باختری- ارمینا- پارس به چشم می خورد . ودرقسمت نام پادشاهان در سالهایی که کشور مصر منقلب شده وسر از اطاعت ایرانیها پیچیده بود , این تغییر حرف ((راء)) رعایت نشده است وآنرا بصورت اصلی خود نوشته اند . دقت وبررسی کافی در این تغییر علامت - یعنی شیر نشسته بجای علامت معمولی راء بر محققین معلوم داشته است که در دنیای باستان شیر را مظهر ونمودار ایران وایرانی واز مختصات وعظمت آنها می دانسته اند.

در کتیبه های مصری نام شش تن از شهریاران هخامنشی ؛ کوروش کبیر – کمبوجیه- داریوش اول - خشایارشاه - اردشیر اول و اردشیر دوم و اردشیر سوم تا کنون دیده شده است.

هرودوت ضمن توصیف این کانال می نویسد: ((حفر ترعه سوئزبوسیله متی اول (1298-1318-ق.م) آغاز شد. رامسس دوم (1232-298-ق.م) ونخائوا (594-609ق.م) آنرا ادامه دادند وداریوش کارآنرا تمام کرد. طول این ترعه بمسافت چهار روز راه است ویکصد وبیست هزار نفر کارگر مصری در عهد نخائو پسر پسامتیک برای حفر آن کار می کرده اند . ودر جای دیگر می گوید : "نخائو ترعه راکند ، ولی موفق به اتمام آن نشد وداریوش شاهنشاه ایران آنرا تمام کرد". استرابو می نویسد: "ترعه سوئز بدواً بوسیله سزسزیس کنده شده."

عرض ترعه قبل از داریوش بحدی بود که دو ناو که هر کدام سه دسته پاروزن داشته اند ، پهلو به پهلو از آن میگذشته اند وطولش ازبوباستیس تا دریای سرخ چهار روز راه بوده است . پشوتن جی.پ.ب. لسارا نویسنده کتاب " ایران واهمیت آن در ترقی وتمدن بشر" راجع به این کتیبه چنین توضیح می دهد : یک کتیبه در سال1799 بوسیله ((م. رزیر M.ROZIERRE در شمال سوئز وکتیبه دیگری بوسیله ((دیو بلیزر)) M.DERILLIERS بدست آمد وبعد در مارس 1866 در ضمن حفر ترعه کنونی ((م. چارلس دولسپس CHARLESDE LESPES پسر فردیناند دولسپس )) ستونی دیگر بدست آورده ودرژوئن 1866 دو کتیبه دیگر در سرپیوم SERAPIOMM وشلوف الترا به فرزندش دستور داد این کانال را پاک و لاروبی کنند.

ترعه ای نیز که خشایارشاه در دامنه کوه اتس ATTOS کرانه بحر الجزایر حفر کرد ، بنوبه خود یکی از کارهای برجسته ومهم مهندسی قرن پنجم پیش از میلاد بوده است.شبه جزیره اتس شرقی ترین نقطه شبه جزیره کالسیدیس KALEIDICE است وترعه خشایار شاه در راس آن از شمال به جنوب قرار گرفته و در همین کوه است که زمان بوزانتی صومعه ای ساخته شده وجنبه تقدس پیدا نموده است.

چون کشتیرانی در این شبه جزیره پر مخاطره بود ، خشایارشاه هنگام لشکرکشی به یونان برای حفظ ناوگان خود دستور حفر این ترعه را داد و بر حسب نوشته مورخین حفر آن سه سال بطول انجامید . طول ترعه درحدود 2200 متر وعرض آن 90 متر وعمق آن ازدو تا هشت متر بوده است وبطوریکه نوشته اند آثار آن چندی پیش کاملاً مشهود بوده است وبازمانده آنرا پرولاکا PROULAKA می نامند.

مهندس سازنده این کانال ارتاخه ARTAKHO از نجیبان هخامنشی و بر حسب گفته هرودت ، این سردار نامی پارسی ازحیث اندام از تمام پارسیها بلندتر بوده و اندازه قد او به پنج ذرع و چهارانگشت کم می رسیده است و صدائی بسیار رسا داشته و مرگ او بر خشایارشاه بسیار گران و ناگوار آمده است ، چنانکه امر کرده جنازه وی را با تشریفات وشکوه فراوانی دفن کنند ، نزدیک این ترعه برجستگی قبر مانندی است که تصور کرده اند شاید بقایای قبر ارتاخه باشد که به امر خشایارشاه همانجا دفن شده است.

مورخان وصاحب نظران حفر این ترعه را که متاسفانه تا کنون کمتر در باره آن صحبت شده است ، یکی از کارهای مهندسی برجسته قرن پنجم قبل از میلاد میدانند . در اطراف شبه جزیره کوهستانی اتوس ATHOUS که ترعه در آن حفر شده کشتیرانی به اندازه ای خطرناک است که جان دریانوردان را به مخاطره می افکند . لذا آن پادشاه بزرگ برای تآمین سلامت ناوگان خود فرمان داد این ترعه را حفر کنند ، هرودوت جزئیات این اقدام بزرگ راشرح داده ونوشته است :

دو نفر ایرانی بنام بوبارس BOBARS پسر مکابازوس MEJABAZOوارتاخایس ARTACHAIES پسر ارتایوس ARTAIOS مامور انجام این کار شدند . ارتاخایس نزد شاهنشاه مقرب ترین نزدیکان بود و نیز چنانکه اشاره شد بلندترین ایرانی (به ارتفاع هشت پا)به شمار می رفت . اما او ضمن انجام کار ویا کمی پس از آن در گذشت و شاه و ارتش برای او مراسم سوگواری برپا کردند و تشیع جنازه ودفن او با شکوه تمام انجام شد . بنا به گفته هرودوت طول این برزخ 2500 یارد است و آثار آن را هنوز می توان دید , یا صد سال پیش [زمان نوشتن تاریخ هرودوت ] می توانسته اند ببینند این ترعه از یک رشته حوضچه هایی تشکیل می شده که از دوتا هشت پا عمق و از شصت تا نود پا پهنا داشته اند ، و آنرا در میان بستری از سنگهای شنی و آهکی عهد سوم حفر کرده بودند ، وبه احتمال قوی در عمیق ترین نقطه پیش از شصت پا باسطح طبیعی زمین فاصله نداشته است واین سطح خاک در بلندترین نقطه ارتعاش از سطح دریا زیادتر از پنجاه پا نیست . دونویسنده دیگر ولزWELLES و هو hOW معتقدند که عمل حفاری نسبتاً آسان بوده است وبنابراین مقایسه ایکه استین ASTIN از این ترعه با ترعهء کورنیست که در آن به طول یک میل مسیر سنگی است و زمین دویست وپنجاه وپنج پا از سطح دریا ارتفاع دارد بعمل آورده گمراه کننده است . باز مانده این ترعه را امروز Provulak می نامند (مشق ازکلمه (PROAULAX برای اینکه بین کانال وترعه حفاری شده خشایارشاه وترعه ای که نخو Necho در سال 609 حفرکرده ، اشتباهی روی ندهد ، ناچار به توضیح مختصری دراین باره هستیم :
((نخو )) فرزند ((پسافنیک )) در609 قبل از میلاد ، به جای پدر به سلطنت بیست و پنجمین سلسله سلاطین مصر(یا سلسله حبشی)رسید . نخستین اقدامی که به او نسبت می دهند حفرترعه ای است که رود نیل را به بحر احمر متصل می ساخت . قبلاً ((..در دوره سلطنت میانه مصر(1788-216 ) ترعه ای میان بوباستیس Bubastis واقع در یکی از شاخه های نیل ودریاچه تمساح حفر شده بود ، نخو دوباره به حفر این ترعه پرداخت و آنرا تا دریاچه تلخ وخلیج سوئز (بحرالقلزم )امتداد داد ، عرض این ترعه به اندازه ای بود که دوکشتی که هر یک سه ردیف پاروزن داشتند با راحتی از آن می گذشتنند وطول آن از بوباستیس تا دریا چهار روز راه بود ....) هرودوت که بیشتر اطلاعات ما در این زمینه از کتاب اوست نقل می کند که ((000ر120 نفر مصری بر سر این کار تلف شدند و پیش از آنکه کارترعه تمام شود و عمل حفاری متوقف گردید . بروایت هرودوت متوقف ماندن کار آن بود که کاهنان خبر حادثه بدی را که از طرف بربریان پیش خواهد آمد به پادشاه رسانیدند ، بروایت دیودوردس سیسیلی (2-1 ق.م ) علت متوقف ماندن کار آن بود که مهندسان ((نخو)) دریافتند که سطح احمر بلندتر از دلتای نیل است واین ترس پیش آمد که مبادا طوفان آب شور تمام مصر را فرا گیرد وشاید هم دلیلی قطعی پیش آمدن مشکلات فنی وزیاد شدن هزینه ومصارف کار بوده باشد . این ترعه را صد سال بعد داریوش کبیر(پادشاه ایران ومصر 586-521 ) به اتمام رسانید , ولی این افتخار برای ((نخو)) باقی است که به ضرورت چنین راهی میان بحر احمر ومدیترانه پی برده بود, واگر فرصت آنرا یافته بود که این کار بزرگ را به پایان رساند بی اندازه مایه آبادانی و ترقی کشور خویش می شد ولی افسوس که نتوانست چنین کند . وبر سر این کار و آزمندی ، همسایگان خویش را بر انگیخت وجان خود را در آن راه از دست داد.

+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 8:25  توسط افزایش آمار 

کارهای داریوش بزرگ(3)

سدسازی داریوش در هندوستان

کشور هندوستان در دوره داریوش از کشورهای امپراطوری ایران بود، ولی سلاطین محلی داشت و به اصطلاح ایران خودمختار به شمار می آمد. داریوش بر تمام هندوستان تسلط نداشت و بعد از او هم کسانی که به هندوستان قشون بردند، از اسکندر و سلطان محمود غزنوی و تیمور لنگ گرفته تا نادرشاه، بر تمام هندوستان مسلط نشدند، مضاف بر اینکه در قدیم کشور «بیرمانی» هم جزء هندوستان بود و تا این اواخر یعنی تا جنگ جهانی دوم از ایالات هندوستان به شمار می آمد.

 

منطقه ای که در دوره داریوش جزء امپراطوری ایران به شمار می آمد منطقه سند و پنجاب بوده است و در این منطقه، در مدتی کوتاه، دوبار قحطی شد و در فصل تابستان که فصل «برسات» یعنی فصل باران است، باران نبارید، در حالی که رودهای پر آب که از کوه های شمال هندوستان سرچشمه می گرفت در کشور جاری بود و به سوی دریا می رفت.

داریوش تصمیم گرفت که برای مبارزه با قحطی در هندوستان (که تا این اواخر هم برای ملت و دولت هند تولید مزاحمت می کرد) مبادرت به یک اقدام اساسی کند و یک آب شناس برجسته به اسم «استیلاکس» را که در سازمان آب ایران کار می کرد و از لحاظ نژادی یونانی بود، با یک هیئت به هندوستان فرستاد تا این که رود بزرگ سند را مورد معاینه قرار دهد و گزارشی تهیه نماید مشعر بر اینکه در چه قسمت ها از آن رود بزرگ و پر آب می توان سد ساخت.

استیلاکس با هیئت مزبور به هندوستان رفت و رودخانه سند را از سرچشمه تا مصب آن (نزدیک کراچی امروزی) مورد معاینه قرار داد و گزارشی برای داریوش تهیه کرد که گویی آن گزارش را امروز یک متخصص جغرافیایی و آب شناسی که فارغ التحصیل یکی از دانشگاه های این عصر می باشد تهیه کرده است.

یکی از قسمت های جالب توجه و شگفت آور گزارشی که راجع به رودخانه سند به داریوش تقدیم شد این می باشد که استیلاکس مواضع رودخانه سند را در طول آن رودخانه از روی نصف النهار بابل اندازه گرفته و می گوید که فلان موضع از رودخانه در فلان درجه طول نصف النهار بابل قرار گرفته است.

این گزارش خواندنی مفصل است و ما برای اینکه زمینه به دست خوانندگان بیاید و بدانند در شرق چه مردانی در قدیم وجود داشته اند قسمتی از آن را در ذیل نقل می کنیم :

«رودخانه سند از کوه کیلات که یکی از کوه های هیمالیا می باشد سرچشمه می گیرد و بعد از این که بیست فرسنگ جاری شد رود دیگری که از کوه سوتلج(همچنان از کوه های هیمالیا) جاری می شود به آن ملحق می گردد.

خط سیر رود سند در طول پنجاه فرسنگ از سرچشمه به بعد در امتداد شمال غربی می باشد و در این پنجاه فرسنگ رودخانه سند را به اسم سنگاب می خوانند. آنگاه رودخانه دیگری که از مشرق می آید و موسوم است به رودخانه گر به آن ملحق می شود و بعد از ده فرسنگ در امتداد رود سند وارد سرزمین کشمیر می گردد.

در آنجا خط سیر رودخانه سند عوض می شود و راه مغرب و آنگاه جنوب غربی را پیش می گیرد و وارد دره ای می شود که جزء دره های قسمت غربی جبال هیمالیا است و آن دره در بعضی از نقاط چهار هزار ذرع عمق دارد.

رود سند در طول چهل فرسنگ از آن منطقه کوهستانی عبور می کند و ما نتوانستیم در آن منطقه رودخانه را تعقیب کنیم، برای این که در آن منطقه کوهستانی راه عبور وجود ندارد، لذا کوه را دور زدیم و در منطقه ای به نام «دربند» که رودخانه سند از کوهستان خارج می گردد به آن رسیدیم و دربند ابتدای کشور «پنجاب» است.

تا اینجا هیچ یک از مناطق رودخانه سند برای سدسازی مناسب نیست. چون علاوه بر این که آب رودخانه کم است، ساختن سد بدون فایده می باشد، زیرا در طرفین رودخانه زمین قابل کشت وجود ندارد تا با آب رودخانه مشروب شود.

رود سند در منطقه پندی(امروز راول پندی) آب رودخانه کابل را دریافت می کند و آن رودخانه از راه معبر خیبر از افغانستان می آید. ارتفاع رودخانه سند در سرچشمه پنج هزار و پانصد ذرع است، ولی بعد از اینکه وارد پنجاب شد ارتفاع رودخانه خیلی کم می شود و خط سیر رودخانه در سرزمین پنجاب جنوبی است و از مغرب پنجاب عبور می نماید.

در مشرق پنجاب یک رود به اسم «جومنه» وجود دارد و بین آن رود و رودخانه سند پنج رود دیگر هست به اسامی جهلوم، شناب، راوی، بیاس و سوتلج و به مناسبت این پنج رود است که کشور مزبور را پنجاب می خوانند یعنی دارای پنج رود.

این پنج رودخانه به هم ملحق می شوند و رود بزرگ پنج ناد، یعنی پنج آب را به وجود می آورند. پنج ناد که رودی عظیم می باشد در منطقه «میتان کوت» که با دریا یکصد و شصت و دو فرسنگ فاصله دارد به رود سند می پیوندد.

وسعت رودخانه سند قبل از اینکه به رودخانه پنج ناد ملحق شود ششصد ذرع است و آب آن با سرعت سه فرسنگ در ساعت حرکت می کند.(هر ساعت دوره داریوش دو ساعت امروزی بوده است) و عمق رودخانه چهار تا پنج ذرع می باشد.

عرض رودخانه پنج ناد، قبل از این که به رودخانه سند ملحق گردد هزار و هفتاد و پنج ذرع است و عمق آن چهار یا پنج ذرع می باشد اما آبش با سرعت کم و هر ساعت یک فرسنگ و یک چهارم حرکت می نماید.

بعد از این که دو رود بزرگ به هم ملحق شدند، عرض رودخانه سند به دو هزار ذرع می رسد و در موقع طغیان عرض آن از شش هزار ذرع تجاوز می نماید و عمق رودخانه در بعضی از نقاط به هشت ذرع می رسد و سرعت آب ساعتی شش فرسنگ می شود و در تمام فصول سال آب رودخانه سند خشک تر از هوا می باشد و موقع طغیان رودخانه آغاز بهار است و در ماه پنجم هر سال طغیان رود سند به انتها می رسد.»

ما در این گزارش از ذکر مواضع که با نصف النهار بابل اندازه گیری شده خودداری کردیم که باعث کسالت خوانندگان نشود و همچنین از ذکر مناطقی که برای سدسازی مناسب قلمداد شده خودداری نمودیم.

در متن گزارش، میزان آب سند در رودخانه های دیگر با «سنگ» اندازه گیری شده و یک سنگ آب، عبارت بوده است از آبی که از وسعتی به طول و عرض و ارتفاع یک وجب متوسط در یک ثانیه عبور کند.

در متن گزارش، انواع ماهی ها که از رودخانه سند صید می شود و انواع جانوران که در سواحل آن رودخانه زندگی می کنند، ذکر گردیده و راجع به مصب رودخانه سند در جایی که وارد دریا می شود توضیح مفید داده شده و استیلاکس می گوید که نزدیک دریا رودخانه سند یک دلتای وسیع را که وسعت آن بیش از یکصد فرسنگ مربع است تشکیل می دهد و شاخه های رودخانه، وقتی وارد دریا می شوند، قسمتی از ساحل به طول چهل و دو فرسنگ را اشغال می نمایند و در مصب رودخانه یک جنگل انبوه از انواع درختان گرمسیری وجود دارد و امروزه بعد از دو هزار و پانصد سال وقتی ما این گزارش را می خوانیم، نمی توانیم از ابراز تحسین در مورد تهیه کننده آن خودداری نماییم.

هرودوت نوشته است که داریوش، استیلاکس را از این جهت به هندوستان فرستاد تا ببیند که در کجای رود سند می توان کشتیرانی کرد، در صورتی که لااقل دو هزار سال قبل از این که داریوش به دنیا بیاید در رود سند کشتیرانی می کردند و مردم می دانستند که کجای آن رود قابل کشتیرانی هست و کجای آن قابل کشتیرانی نیست. منظور داریوش از فرستادن استیلاکس به هندوستان این بود که مقابل رودهای هندوستان سد بسازد و آب رودخانه ها را به اراضی قابل کشت سوار کند تا این که در سنواتی که باران نمی بارد مردم دچار قحطی نشوند و آن کار را هم کرد و جلوی بروز قحطی را در هندوستان گرفت.

نمی توان قبول کرد که مردی چون هرودوت در مورد علت مسافرت استیلاکس به هندوستان اشتباه کرده باشد، خاصه آن که هرودت مدتی در ایران می زیست و تاریخ ایران را از مراجع مطمئن ادراک می کرد.

بعضی از مترجمینی که در قرن پانزدهم میلادی یه بعد 9 جلد تاریخ کتاب هرودت را به زبان های اروپایی ترجمه کرده اند می گویند که وی بعد از این که تبعه ی یونان شد در بعضی از کتاب های خود دست برد و پاره ای مطالب را تغییر داد.

موضوع علت مسافرت استیلاکس به هندوستان هم ممکن است از آن تغییرات باشد و هرودت واقعیت را در تاریخ قلب کرده است.

پروفسور «راولین سون» انگلیسی استاد تاریخ یونان قدیم در دانشگاه اوکسفورد و نویسنده مقاله مربوط به هرودت در دایره المعارف بریتانیکا عقیده دارد که هرودت قسمتی از حقایق را دیگرگون کرده است.

وقتی هرودت به ایران آمد کاخ پرسپولیس نزدیک به اتمام بود و هرودوت طوری مجذوب عظمت و زیبایی آن کاخ گردید که مدت دو ماه هر روز برای تماشای آن کاخ می رفت، اما امروز در تاریخ او از عظمت و زیبایی کاخ پرسپولیس چیزی نمی بینیم . هرودوت یک سال در ایران توقف کرد و با عده ای از دانشمندان و هنرمندان ایران مذاکره کرد و تاریخ ایران را اگر در آن موقع ننوشته باشد باری، مواد تاریخی مربوط به ایران را در آن موقع به دست آورد.

ادامه دارد...

+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 8:25  توسط افزایش آمار 

« جشن چلمو »

 

آبان روز از اردیبهشت ماه برابر با 10 اردیبهشت در گاهشماری ایرانی

در مناطق مرکزی ایران در این روز جشنی به نام «جشن چهلم نوروز» یا «جشن چلمو» برگزار می شود.

این جشن در شیراز در کنار حوض ماهی سعدیه برپا می شود و کرمانی ها در این روز به زیارت «شاه خیراله» می روند.

پختن آش شیر نیز جز مراسم این جشن است.

 

حوض ماهی - سعدیه - شیراز

برگرفته از پایگاه پژوهشی آریابوم

+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 8:25  توسط افزایش آمار 

« دهکده چوبین نیشابور »

 دهکده‌ چوبین نام محلی است که در یکی از روستاهای نیشابور در استان خراسان رضوی واقع در شمال شرقی ایران ساخته شده است. این دهکدهٔ چوبی کم نمونه و بی‌ همتا در ایران به‌وسیله مهندس مجتهدی ساخته شده و یکی از دیدنی ‌ها و تفرجگاه‌ های نیشابور می‌باشد. 

نام «دهکده‌ چوبین‌» برخاسته از ویژگی‌ منحصر به فرد سازه‌ های‌ آن‌ در استفاده‌ کامل‌ از چوب‌ و بکارگیری روشی‌ نوین‌ درساخت‌ بناهای آن که برخاسته‌ از پیشینه‌ تاریخی‌ ـ فرهنگی‌ و متناسب‌ با امکانات‌ و قابلیت‌های اقلیمی‌ وجغرافیایی‌ منطقه‌ است‌، می باشد. دیدنی های این دهکده شامل مسجد چوبی، موزه‌ و کتابخانه، رستوران، فروشگاه و نانوایی، آلاچیق، سوئیتها، فضای سبز و اکوسیستم زیبای آن به همراه کشاورزی و دامپروری است. 

این مسجد، اولین‌ مسجد چوبی مقاوم‌ در برابر زلزله‌ در جهان ‌می‌باشد. این‌ بنا ۲۰۰ متر مربع‌ وسعت‌ دارد و سقف‌ آن‌ به‌ صورت‌ شیروانی ‌می‌باشد.‌ دو مناره‌ آن ۱۳ متر از سطح‌ زمین‌ ارتفاع ‌و وزن‌ هر یک تقریباَ ۴ تن‌ می‌باشد. شکل‌ ظاهری‌ آن‌ به‌ صورت‌ کشتی‌ای‌ وارونه ‌بر زمین‌ است‌‌. در ساخت این مسجد ‌که حدود ۲ سال‌‌ طول‌ کشیده است، ۴۰ تن‌ چوب‌ استفاده شده است. 

مسجد چوبی این دهکده نه تنها در ایران بلکه در جهان بی نظیر است. این مسجد می تواند تا ۸ ریشتر زمین‌ لرزه را تحمل کند و بنای آن به گونه ای است که تا صدها سال دیگر نیز آسیب نخواهد دید. 
اسکلت ‌آن‌ به‌ شیوه 
‌Two by Four یا Double L ساخته‌ شده‌ است‌. مناره‌ ها به‌ سقف‌ به ‌گونه‌ای اتصال‌ دارند که‌ در داخل‌ مسجد ستونی وجود ندارد. 


دیواره‌ های‌ آن‌ دوجداره‌ بوده که بین‌ این‌ دو لایه‌، اسکلت‌ بنا وجود دارد. اسکلت مناره‌ ها و سقف‌ و همچنین‌ سقف‌ و دیواره ‌ها به روش عنکبوتیی اتصال‌ دارند. این نام به دلیل شیوه ساخت آن که مانند تنیدن‌ تار عنکبوت‌ است می باشد بطوریکه‌ اتصال‌ مناره ‌ها طوری‌ است که‌ وزن‌ آن‌ ها به‌ صورت‌ مساوی‌، ابتدا روی‌ سقف ‌و سپس‌ به‌ دیواره‌ ها و از آنجا به‌ زمین‌ منتقل‌ می‌شود. قابل توجه است که‌ از طریق‌ نردبان‌ داخل‌ مناره‌ ها می توان به‌ بالای‌ مناره ‌دسترسی‌ پیدا کرد. جالبترآنکه در محل اتصال‌ مناره‌ به‌ سقف‌، دریچه‌ای‌ تعبیه شده که‌ مانند یک‌ کانال‌ تهویه‌ هوا عمل‌ می‌کند بطوریکه در تابستان‌ هوای‌ گرم‌ و آلوده‌ را از فضای‌ مسجد خارج‌ می‌کند و هوای‌ پاکیزه‌ از طریق ‌بادگیر مخصوصی‌ که‌ در سقف‌ بنا شده‌، داخل‌ مسجد می‌گردد؛ و به‌ این‌ ترتیب‌ یک‌ تهویه‌ طبیعی‌ انجام‌ می‌پذیرد. دیواره‌ ها کمی‌ حالت‌ زاویه ‌دار دارند که‌ انتقال‌ وزن‌ را از مناره‌ به‌ زمین‌ ساده‌ تر می‌سازد.

قابل‌ ذکر است‌ که‌ محلی‌ که‌ در آن‌ مسجد‌ ساخته شده‌، بسیار موریانه‌ خیز است‌، لذا راهکارهای ویژه‌ای در ساخت این مسجد و دیگر بناهای‌ این‌ مجموعه‌ برای جلوگیری از اثرات مخرب چوب خواران به کار گرفته شده است‌. بطوریکه به‌ عنوان ‌نمونه‌، خانه‌ سازنده مجموعه‌ با عمر بیش‌ از۲۰ سال‌، از آسیب‌ چوب‌ خواران‌ به دور مانده‌ است‌. برای ماندگاری‌ دراز مدت‌ دیواره‌ های‌ خارجی در برابر نزولات‌ آسمانی، چوبهای ویژه با فرآوری خاص استفاده شده است.‌ 

کابینت ‌ها، دیواره‌ ها و حتی سینی ‌های آبدارخانه‌ این‌ مسجد،‌ چوبی‌ است‌‌. مسجد دارای یک‌ ایوان‌ بیرونی‌ که کف آن از خشت‌ است‌ می باشد. برروی‌ دیواره‌ های داخلی و بیرونی مسجد‌ به ترتیب تعداد ۷ و ۶ کتیبه‌ زیبا از آیات قرانی به‌ همراه‌ قابهایش‌ از چوب‌ درختان‌ گردو وتوت ‌نصب‌ است

در ساختمان‌ و تزیینات‌ داخلی چوبهای‌ مختلفی‌ از درختان‌ مثمر و غیر مثمر مانند انواع‌ کاجها، اشن‌، سپیدار، گیلاس‌، گلابی‌، زبان‌ گنجشک‌، گردو و توت استفاده شده است‌. نور پردازی‌ ویژه مجموعه‌، هارمونی‌ ویژه‌ای‌ از رنگهای‌ شاد، در شبها جلوه‌ خاصی‌ دارد
هدف‌ سازنده این مجموعه‌، رونق بخشیدن به‌ صنعت‌ گردشگری‌ و نیز احیای‌ نام‌ و یاد بزرگ‌ مردی‌ است‌ که‌ روزگاری‌ در این‌ مکان‌ به‌ خدمت‌ می‌زیسته ‌است‌.
منبع :
+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 8:25  توسط افزایش آمار 

« دزفول... شهر تمدن ها »

اینجا شهر گفت‌‌وگوی تمدن‌هاست. جای پای معماری ساسانی و بیزانس و روم شرقی را می‌توان در دزفول یافت.

دزفول

 دزفول مکانی بوده برای تبادل فرهنگ‌ها. شهری که در آن روزگاری، رومی‌ها می‌زیستند و بر روی رودخانه‌اش سد ساختند.

دزفول
در معماری خانه‌های کوچک دزفول، از سبک مسجد ایرانی گرفته تا کلیسای رومی و از مکتب ساسانی گرفته تا یونانی همه را می‌توان دید.

دزفول

اینجا سرزمینی است که در آن پرتقال و خرما و موز در کنار هم می‌رویند. باید در کوچه‌هایش گشت، منظره دیوارهایش را دید، روبه‌روی هر دری ایستاد و سر را تا جایی بالا برد که در آنجا دیوار و آسمان همدیگر را ملاقات می‌کنند و آنگاه گوش سپرد به همه نجواهای شهر.

دزفول

شهری با بافت فشرده که گویی مردمش طاقت دوری از هم را نداشتند که خانه‌هایشان از سه طریق پشت‌بام، کوچه و زیرزمین به هم راه داشته.

دزفول

باید داخل خانه‌ها شد و سرک کشید به شواوان‌ها (شوادون به زبان محلی).
 
دزفول
راهی زیرزمینی و دور و دراز که گاهی از کنار رودخانه دز سردرمی‌آورد و بیشتر اوقات از خانه همسایه. این راه زیرزمینی پناهگاه مردم دزفول بود در زمان بمباران هوایی. 

دزفول

وقتی در کوچه‌های دزفول راه می‌روی، اگر هم تنها باشی، گویی تنها نیستی.
دزفول
در هر پیچی از کوچه، کوچه هم با تو می‌پیچد و چشم به آسانی و نرمی می‌چرخد.

دزفول

دزفول را در زمان ساسانیان به صورت یک دژ و برای محافظت از پل رودخانه دز استوار کردند و به همین دلیل کالبد شهر شدیداً فشرده است و تمام خانه‌های ناحیه قدیمی شهر بر زمین‌های کوچکی احداث شده‌اند.
دزفول
دزفول از معدود شهرهای ایران است که در معماری آن، آجر پخته به وفور به کار برده شده و گذشته از آنکه دیرپایی آن را باعث شده، اصالت و وقار خاصی نیز به آن بخشیده است.
دزفول

آرش نورآقایی
خبرگزاری میراث فرهنگی

برگرفته از سایت تابناک

برای اطلاعات بیشتر درباره دزفول از این صفحات دیدن کنید:

دزفول در ویکی پدیا

سایت شهر دزفول

+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 8:25  توسط افزایش آمار 

« گرم ترین نقطه زمین کجاست؟! »

پدر کویر شناسی ایران با تاکید بر اینکه گندم بریان گرمترین نقطه زمین نیست و تبلیغات برای جذب گردشگر در این منطقه می تواند نتیجه سالها زحمات و تحقیقات را به باد دهد گفت: بارها حرفهایش در رسانه ها تحریف شده ولی برای جلوگیری از آبروریزی علمی از سالها فعالیت و تجربیاتم دفاع می کنم.

به گزارش خبرنگار مهر، دکتر پرویز کردوانی یکی از چهره های ماندگار علم و پژوهش در حوزه جغرافیا به خصوص بیابان و کویر در بخش اول گفتگو با مهر به اهمیت صحیح بودن اطلاعات و انتقادش از برخی رسانه ها و اشتباهات آنها اشاره کرد.

بخش دوم این گزارش با تاکید بر حساسیت کردوانی بر تلاش برای جلوگیری از آبروریزی علمی در ایران را بخوانید.

 

 وی در این گفتگو با این توضیحات که از خبرگزاری مهر می خواهد همه جزئیات سخنانش را در گزارش بیاورد ادامه می دهد که "این ماجرا سه سال پیش با پرسش خبرنگاری از من وارد مرحله تازه ای شد، وی از من پرسید:" گندم بریان چگونه منطقه ای است؟" من در پاسخ گفتم گندم بریان  یک توده آذرین آتش فشان در بیابان لوت است که اگر از شهداد 80 کیلومتر جلوتر بروید به "رود شور" می رسید و از آنجا به "گدار باروت" بالا می روید و تپه ای آتش فشانی سیاه است که گندم بریان می گویند."

کردوانی ادامه می دهد که "خبرنگار از من پرسید آنجا گرم است و من پاسخ دادم که " بله در طول روز به خاطر سیاه بودن این تپه گرم می شود اما اینجا گرمترین نقطه نیست بلکه گرم ترین نقطه چاله ای است که ارتفاع آن 56 متر است و 60 تا 65 درجه گرم می شود. روز بعد خبر منتشر شد ولی به نقل از من نوشته شده بود که گندم بریان گرمترین نقطه زمین است و دمای آن به 67 درجه می رسد."

این چهره ماندگار ایران اضافه می کند:" بعد از انتشار این خبر در یکی از روزنامه ها  و انتقاد من از خبرنگاران و تذکرات لازم، جواد غفوریان رئیس انجمن کوهنوردی کرمان که بیابان لوت را مثل کف دستش می شناسد و با من هم کار کرده، تماس گرفت و گفت که فردی از تلویزیون (می خواهد اسمش را ننویسم)آمده و از من می خواهد او را به گندم بریان ببرم."

کردوانی به نقل از غفوریان می گوید:" این گزارشگر تلویزیون در شهریور گندم بریان نتوانسته کتری آب را جوش بیاورد و از طریق دیگری غیر از گرمای طبیعی منطقه، کتری را جوش آورده و از آب جوش کتری تصویر گرفته و در تلویزیون نشان داده است. او همچنین در ظرفی آلومینیومی تخم مرغی را شکسته و نیمرو کرده و گفته ببینید در گرم ترین نقطه زمین آب جوش میاد و تخم مرغ هم می پزد."

دکتر کردوانی بر روی نقشه در حال نشان دادن منطقه گندم بریان و فاصله صد کیلومتری آن با گرم ترین نقطه زمین

 

وی به نقل از جواد غفوریان اضافه می کند که "بعد از این گزارشهای تلویزیونی و تبلیغات بسیار، مدیرکل وقت سازمان گردشگری کرمان بر این اساس که آقایی (؟) طرحی چندین میلیاردی برای گردشگری در گندم بریان دارد قصد جاده سازی و دسترسی آسان به گندم بریان را دارند."
 

وی تاکید کرد:" همان زمان تاکید کردم این کار را نکنید چرا که گندم بریان گرمترین نقطه زمین نیست و این کار می تواند نتیجه سالها زحمات و تحقیقات را به باد دهد. ولی در تلویزیون بارها این موضوع مطرح و تبلیغ شد."

کردوانی به یک گفتگویی زنده در تلویزیون اشاره می کند و می گوید: " روز جمعه 22 آذر سال 88 در تلویزیون بین المللی جام جم دو، دقیقا 55 دقیقه در مورد کویر و بیابان و گرمترین نقطه آن صحبت کردم. به منزل که رسیدم، تهیه کننده برنامه زنگ زد و گفت آقای پروفسور چقدر مردم ما با دقت به موضوع برنامه نگاه می کنند، او توضیح داد که بعد از برنامه شما آقای "اینالو" برنامه ای داشت و در آن برنامه گفت بینندگان را به گرمترین نقطه زمین در گندم بریان می برد." 

وی اضافه کرد:" بعد از اینکه برنامه اینالو تمام شد از سراسر دنیا ایرانیان زنگ زدند که حالا دکتر کردوانی درست می گوید یا برنامه اینانلو و تهیه کننده برنامه از من خواست که توضیح بدهم و من هم گفتم که آنها اشتباه می کنند."  
  
پرویز کردوانی تاکید دارد که "بعد از این تبلیغات و برنامه های غلط تلویزیونی و رسانه ای تمامی مجلات گردشگری ایران برای جذب گردشگر می نویسند" گندم بریان گرمترین نقطه زمین" و همین موضوع باعث شد که گروهی به تازگی در گزارشی در روزنامه همشهری این موضوع را به چالش بکشند که در گندم بریان حیات وجود دارد در حالی که من سالهاست این موضوع را گوشزد می کنم."

این استاد پیشین دانشگاه با انتقاد از انتشار اطلاعات غلط به نقل از او در سایتهای مرجع و حتی خبری و روزنامه های کشور تاکید دارد که این موضوع او را به شدت ناراحت کرده و فکر می کند این اشتباه را باید در جایی خاتمه داد و این گفتگو با خبرگزاری مهر تلاشی برای پایان دادن به این اشتباهات مکرر است.

کردوانی با احساسات ویژه ای از آبروریزی علمی برای ایران سخن می گوید و معتقد است:" حالا که همه جای دنیا تلاش دارند بهترین مکانهای کشور خود را نشان دهند و دنیا را برای جذب توریسم به کشور خود ببرند و اقتصاد خود را رونق دهند، این اطلاعات غلط می تواند مایه آبروریزی برای مملکت باشد و در دنیا ما را سرافکنده کند که گرمترین نقطه زمین در ایران نیست و آنها دروغ می گوید. در حالی که این افتخار و امتیاز ویژه ای برای کشور است."

وی ادامه داد" من از روزنامه های پر تیراژ انتقاد می کنم که چرا اینقدر موضوعات را در سطوح پائین نگاه می کنید و با انتشار اطلاعات غلط تلاش دارید عمری فعالیت علمی و تخصصی کسی مثل کردوانی را زیر سوال ببرید؟ "

پدر کویرشناسی ایران با تکذیب ادعای مطرح شده از سوی وی مبنی بر اینکه کویر گندم بریان در بیایان لوت گرمترین نقطه دنیا، پست ترین منطقه ایران و فاقد حیات است گفت: پست ترین منطقه ایران و گرمترین نقطه زمین که فاقد حیات است چاله مرکزی لوت در 75 کیلومتری شرق شهداد است.

پروفسور پرویز کردوانی با تاکید بر اینکه در طول دهها سال فعالیت شبانه روزی اش در حوزه کویر و بیابان چنین اظهار نظری نکرده می گوید: همان طور که دهها سال قبل ادعا کرده ام پست ترین نقطه در بیابان لوت چاله مرکزی لوت به ارتفاع 56 متر از سطح دریا و در فاصله 75 کیلومتری خط مستقیم هوایی از شهداد به سمت شرق است.

این استاد دانشگاه می گوید: گندم بریان در شمال شهداد و در ارتفاع بالای 400 متر از سطح دریا قرار دارد ولی یک گروه که برای گردشگری به گندم بریان رفته اند در گزارش سفر خود بی آنکه به اصل گفته های من مراجعه کرده باشند به نقل از من در روزنامه همشهری به اشتباه نوشته اند: " اثبات شده که گندم بریان در بیابان لوت با دمایی بیش از 67 درجه سانتیگراد در سایه، گرم ترین نقطه کره خاکی است."

کردوانی تاکید دارد که چاله مرکزی لوت که در فاصله 75 کیلومتری شرق شهداد واقع است، توسط محققان ناسا نیز به عنوان گرم ترین منطقه زمین و پست ترین نقطه بیابان لوت شناخته شده است و می گوید: "فاصله گندم بریان با پست ترین نقطه زمین بیش از 100 کیلومتر مربع است."

حاصل سالها زندگی در کویر و مطالعات میدانی و دانشگاهی دکتر کردوانی غیر از کشف و نامگذاری مناطق مختلف و بررسی ابعاد مختلف کویر و شور زارها و نمکدانهای کویری خاطرات ویژه و سخنان نغز و شکرریز اوست که از اطلاعات علمی و نمک بیابان پر است.

دانشمند پیر این سالها در سال 47 و در حالی که از شدت گرسنگی نا نداشته حین انجام مطالعات میدانی در مرغاب کوه لوت آهویی را دیده که بعد از مدتی بی غذایی آرام می چریده است. به سمتش دویده و آهوی بیچاره از بس انسان ندیده بود نتوانسته حرکت کند و دکتر جوان سرش را برید! می گوید: "وقتی که می خواستم سرش را ببرم به چشمهای من خیره بود و من گریه کردم و تا همیشه یاد چشمهاییش با من است ولی چاره جز شکار آن آهوی زیبا نداشتیم!"

برگرفته از سایت خبرگزاری مهر

در همین زمینه :

چاله مرکزی لوت؛گرم ترین نقطه زمین/ کویر بزرگترین معدن اشتغالزایی است

البته در مقاله ای از سایت Hottest Place On Earth آمده که این اندازه گیری با وسایل دقیق نبوده، ولی دمای سطح ثبت شده در ماهواره ناسا نشان داده که گرمترین جای زمین در کویر لوت ایران واقع شده است.

+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 8:25  توسط افزایش آمار 

« دریاچه شورمست »

دریاچه شورمست در 6 کیلومتری شهرپل سفید قرار دارد

این دریاچه، تنها دریاچه طبیعی شهرستان سواد کوه با وسعت ۱۵ هزار متر مربع و عمق ۵ متر است.

دریاچهٔ طبیعی شهرستان سوادکوه، در ۶ کیلومتری غرب شهر پل سفید و در ارتفاعات مشرف به این شهر در مجاورت روستای شورمست واقع شده‌است.

 منظره این دریاچه با جنگل اطراف آن که از درختان کهنسال و بلند قامت توسکا پوشیده شده، آن را به یکی از زیباترین اماکن موجود در شهرستان سوادکوه تبدیل ساخته‌است.

دریاچه شورمست

دریاچه شورمست به دلیل قرار گرفتن در شاهراه تهران - شمال و وجود دو محور جاده آسفالته و راه آهن از موقعیت بسیار مناسبی برخوردار است.

روستا و دریاچه شورمست در ناحیه جنوبی استان مازندران و در جنوب غربی شهرستان سوادکوه، شهر پل سفید قرار دارد.

 توجه به توسعه جاده‌ای چهاربانده کردن این محوراز تهران به سوادکوه و قائمشهر روز به روز بر میزان استقبال از این دریاچه افزوده می‌شود. روستا و دریاچه شورمست در ناحیه جنوبی استان مازندران و در جنوب غربی شهرستان سوادکوه، شهر پل سفید قرار دارد.

دریاچه شورمست

در اطراف این دریاچه، تاسیسات عظیم استخراج زغال سنگ، پل ورسک، امامزاده عبدالحق زیرآب، برج تاریخی لاجیم، قلعه کنگ لو، امامزاده شابالوفلورد، امامزاده سامولا ارفع‌ده، کوه‌های صخره‌ای خروا و نروا و بسیاری از مکان‌ها و چشم اندازهای زیبای طبیعی قرار دارند.

دریاچه شورمست

 منابع:

همشهری آنلاین ، ویکی پدیا ، دوربین .نت ، ایران را بگردیم

+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 8:25  توسط افزایش آمار 

« غار نمکدان قشم؛ طولانی‌ترین غار نمکی جهان؟! »

جزیره قشم از طریق تنگه کلارنس Clarence یا خورخوران از سواحل ایرانى جدا شده است. مرتفع‌ترین منطقه جزیره قشم، کیش کوه با ارتفاع تقریبى 390 متر از کوه نمک تشکیل شده است که به کوه نمکدان نیز معروف است.


مشخصات زمین شناختى خلیج فارس و جزیره قشم نشان مى‌دهد که:

خلیج فارس دریایى حاشیه‌اى (Marginal) است که توسط هرمز با اقیانوس هند ارتباط مى‌یابد. از نظر زمین‌شناسى ساختمانى، خلیج فارس یک چاله تکتونیکى است که به اواخر پلیوسن تا پلیستوسن تشکیل شده و درنتیجه تداخل چین‌خوردگى‌هاى زاگرس و چین‌خوردگى‌هاى عربى شکل امروزى را پیدا کرده است. اغلب جزایر و تپه‌ماهورهاى زیردریایى نیز در اثر بالا آمدن گنبدهاى نمکى تشکیل شده‌اند.

بررسى وضعیت زمین‌شناسى ساختمانى و جنس زمین‌هاى تشکیل‌دهنده جزیره قشم نشان مى‌دهد این جزیره تاقدیس عظیمى است که محور آن منطبق بر محور طولى جزیره مى‌باشد و به آخرین حرکات چین‌خوردگى زاگرس مربوط است. در داخل جزیره چین‌خوردگى‌هاى درهمى وجود دارد که حاکى از حرکات تکتونیکى جوان‌تر است. عملکرد گسل‌هاى فعال با امتداد شمالى‌ ـ جنوبى بالا‌ آمدن تدریجى گنبد نمکى نمکدان و حضور پادگانه‌هاى دریایى مؤید این نظر است.

سازند هرمز قدیمى‌ترین سازند موجود در جزیره قشم است که در بخش غربى آن به‌صورت گنبد نمکى نمکدان برونزد دارد.

گنبد نمکى نمکدان تنها گنبد نمکى در جزیره قشم است که از میان دماغه جنوب، تاقدیس سلخ و دماغه شمال غربى تاقدیس باسعیدو بالا آمده است و در نقشه تقریباً دایره‌اى شکل و به قطر 7 × 5/6 کیلومتر است. بام گنبد توپوگرافى نامنظم دارد و دیواره آن بسیار پرشیب است.

در بخش جنوبى گنبد نمکى نمکدان، غارهاى نمکى (Salt Caves) بسیار زیبا و شگفت‌انگیزى وجود دارند.

غار نمک در بخش جنوبى جزیره و در منتهى‌الیه غربى آن قرار گرفته است. دهانه غار رو به جنوب است و تا ژرفاى حدود 20 مترى آن با نور روز روشنایى دارد. ژرفاى غار نزدیک به 100 متر، فرازاى آن بین 3 تا 10 متر و پهناى متوسط غار 5 متر است. اندازه‌هاى ذکر شده در زمان‌هاى مختلف دستخوش تغییر مى‌شود و دلیل آن میزان بارندگى، نفوذ آب و انحلال و تبلور نمک است.

شکل کل مسیر غار به‌صورت یک کمان کاملاً خمیده است و از حدود 30 مترى ژرفاى آن پیچش مسیر به سمت چپ آغاز مى‌شود و پس از طى حدود 20 متر و رسیدن به یک فضاى نسبتاً وسیع، مجدداً پیچشى به سمت چپ صورت مى‌گیرد. این نقطه بلندترین قسمت سقف غار است.

دیواره ورودى غار تشکیل شده است از نوارهاى رنگارنگ نمک و لایه‌هاى مختلفى از کانى‌هاى آهن‌دار ـ مانند هماتیت و اولیژیست ـ همچنین در مدخل غار آبگیر یبه طول بیست متر مشاهده م‌شود که میزان آب آن وابسته به میزان نزولات جوى و متغیر است. استلاکتیت‌ها و به ندرت استلاگمیت‌هاى نمکى از اولین پیچش‌ غار قابل مشاهده هستند و به‌تدریج تعداد آنها افزایش مى‌یابد. متأسفانه تعدادى از استلاکتیت‌هاى زیباى این غار تخریب و شکسته شده‌اند، به احتمال زیاد این کار توسط بازدیدکنندگان و برخى از اهاى بومى جزیره به‌منظور تهیه نمک‌طعام با کیفیت بالا صورت گرفته است.

از نیمه غار تا انتهاى آن زیبایى غار را کف‌پوشى از نمک کریستاله دوچندان نموده است و در نزدیکى دیواره‌ها، اتصال استلاکتیت‌ها و استلاگمیت‌ها با یکدیگر. ستون‌ها و ستونک‌هاى زیبایى را پدید آورده است.

در نزدیکى دهانه غار نمکى چند دهانه دیگر نیز قابل مشاهده است که ژرفاى آنها از چند متر تجاوز نمى‌کند و پهنا و بلنداى محدودى دارند. دیواره این قبیل حفره‌ها پوشیده از رسوبات گل‌کلمى نمک است.

چشمه نمکى مجاور غار نمکى، حاصل نفوذ آب‌هاى سطحى مربوط به بارندگى به داخل مجرا‌ها و کانال‌هاى گنبد نمکى نمکدان است. این آب‌ها پس از نفوذ به داخل گنبد و حل‌کردن مقادیر زیاد نمک و دیگر مواد قابل انحلال، به شکل چشمه ظاهر مى‌شوند. آب این چشمه محلول فوق اشباع نمک است و به‌همین دلیل رسوب‌گذارى و تبلور نمک در حاشیه مسیر این چشمه به‌ وفور مشاهده مى‌شود و حاصل آن را مى‌توان به‌صورت نوارى سفید رنگ از دوردست مشاهده نمود. در بستر سرخ‌رنگ این چشمه، رسوبات گل‌ اخرا مشاهده مى‌شود که حاوى ترکیبات اکسید آهن به‌خصوص هماتیت است. در این ناحیه شکل‌هاى بسیار زیبایى از نمک قابل مشاهده است، از جمله:

پلیگون‌هاى نمک (با قطر 30 سانتى‌متر تا یک متر)،

تیغه‌هاى نمکى بسیار تیز و برنده،

شکل‌هاى گل‌کلمى و قلوه‌اى، رشته‌هاى ذره‌بینى؛

بلورهاى خودشکل نمک

از دل کوه نمکدان و از میان غار یک جریان آب زیرزمینى دائمى مى‌جوشد و راه خود را به خارج مى‌گشاید که پس از حل کردن نمک در مسیر حرکت خود، به‌صورت چشمه‌ در دامنه کوه ظاهر مى‌شود و در گودال مقابل خود حوضچه‌اى طبیعى به‌وجود مى‌آورد. منظره این حوضچه از دور همچون سطح وسیعى انباشته از برف زمستانى دیدنى است. این چشمه در تمام فصل‌هاى سال جریان دارد.

نمک موجود در غار کوه نمکدان از بهترین نوع نمک سر سفره شناخته شده و در ترکیب آن عناصر دیگرى (همچون منیزیم) وجود دارد. به‌همین دلیل مى‌تواند به‌عنوان نمک طبى به‌ویژه براى مصرف ورزشکاران حرفه‌اى ـ استخراج و به‌صورت کپسول مصرف شود.

نظیر غار نمک جزیره قشم در کمتر نقطه‌اى از ایران و جهان دیده شده است. تحقیقاتى که اخیراً بر روى فضاى داخلى غار نمکدان انجام شده نشان مى‌دهد که این غار داراى قابلیت ویژه‌اى است که باقى‌ماندن و تنفس در آنها مى‌تواند به بهبود بیماران مبتلا به آسم و ناراحتى‌هاى تنفسى کمک کند. اما تحقیقات انجام شده اخیر، حقایق تازه‌اى را بازگو مى‌کند.

در بهار سال 1384، یک گروه دانشمند زمین‌شناس از کشور چک، به همران استادان بخش زمین‌شناسى دانشگاه شیراز وارد جزیره قشم شدند تا مطالعات خود را در زمینه‌هایى چون تعیین نرخ فرسایش، زمان بالا‌آمدن کوه نمک و سن‌یابى گنبد نمکى جزیره قشم به‌ اجرا درآوردند. دکتر پرژى بوروتانز به همران 4 پژوهشگر دانشگاه چارلز پراگ (کشور چک) پس از بررسى‌هاى اولیه غار نمک جزیره قشم در اظهارنظرى گفت: ”از این غار، حدود 5100 متر آن شناسایى شده و با همین طول مى‌توان گفت که به‌عنوان دومین غار بزرگ نمک جهان قطعیت دارد. با ادامه تحقیقات در آینده، شاید بتوان به این نتیجه رسید که اولین و بزرگ‌ترین غار نمک جهان باشد.“

 یک سال بعد، با شناسایى بقیه مسیر، معلوم شد که غار نمک قشم حدود 6400 متر درازا دارد و به این ترتیب طولانى‌ترین غار نمک جهان به‌شمار مى‌رود.

برداشت از وب سایت منطقه آزاد قشم

در همین زمینه:

سفری پرخطر به غار نمکدان قشم؛ طولانی‌ترین غار نمکی جهان از  گروه مجلات همشهری

عکسهای زیبا از غار نمکدان قشم از ایران را بگردیم

+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 8:25  توسط افزایش آمار 

« جشن اردیبهشتگان »

اردیبهشت روز از اردیبهشت ماه برابر با 3 اردیبهشت در گاهشماری ایرانی

اَردی بهشت از واژه­ی اوستایی «اَشه وَهیشته» و پهلوی «ارت وهیشت» به مانک بهترین راستی و نام یکی از امشاسپندان (جاودانان مقدس) گرفته شده است.

ایرانیان در این روز لباس سپید که نماد پاکی است بر تن می­کنند و با سرهای پوشیده با کلاه یا روسری ِسپید ، به آدُریان (آتشکده­ی اصلی هر شهر) می­روند و نیایش اهورامزدا را به جا می­آورند.

اردی بهشت همچنین نگاهبان آتش است؛ چراکه آتش بهترین جلوه­گاه راستی و پاکی به شمار می­رفته است چنانکه همه­ی امشاسپندان دارای دو روی مینوی و زمینی هستند، این امشاسپند در جهان مینوی نماینده­ی پاکی و راستی و نظم و قانون اهورایی و در زمین نگاهبانی آتش بر عهده­ی او گذاشته شده است.

در بخشی از اوستا می­بینیم که اهریمن با ظهور زرتشت می­گریزد با فریادی این چنین که : زرتشت مرا بسوزانید با اشه وهیشته، و از زمین براند مرا (1) که چون اهریمن نماینده­ی بی­نظمی و آشوب و دروغ و ناپاکی است، با آتش راستی و پاکی و داد و قانون گریزان می­گردد.
برای همین است که «خلف تبریزی» در «برهان قاطع» می­گوید : «این واژه به معنای آتش است».

اما ابوریحان بیرونی معنی نزدیک­تری به اصل را آورده است :
«... و معنای این نام آن است : راستی بهتر است. برخی گفته­اند که منتهای خیر است و اردیبهشت ایزد یا ملک آتش و نور است و این دو با او مناسبت دارد و خداوند او را به این کار موکل کرده که نیز علل و امراض را به یاری ادویه و اغذیه ازاله کند و صدق را از کذب ظاهر کند و محق را از مبطل به سوگندهایی که گفته­اند در اوستا مبین است تمیز دهد.»

باز خلف تبریزی آورده است که : «در این روز نیک است به معبد و آتشکده رفتن و از پادشاهان حاجت خود خواستن وبه جنگ و کارزار شدن، و معنی ترکیبی این لغت مانند بهشت باشد (این معنی درست نیست و مفهوم و واژه را در آغاز آورده است)، چه ارد به معنی شبیه و مانند آمده است و چوناین ماه وسط فصل بهار است و نباتات در غایت نشو و نما و گل­ها و ریاحین تمام شکفته و هوا در نهایت اعتدال، بنابراین اردیبهشت خوانند.»

وبه همین روی است که کوشیار گیلی در «زیج جامع» از آن با نام «گلستان جشن» یاد کرده است.

مطالبی را که بیرونی راجع به اعمال اردیبهست ایزد راجع به درمان و درمان­گری وتمیز میان راستی و دروغ و حق و باطل بدان اشاره کرده، در بخش یشت­ها در اردیبهشت یشت آمده است.


پانوشت :

1. یشت 17، بند 20.


بن نوشت­ها :

1. راهنمای زمان جشن­ها و گردهمایی­های ملی ایران باستان - رضا مرادی غیاث آبادی
2. جشن­های آتش - هاشم رضی
3. تاریخ نوروز و گاهشماری ایران - عبدالعظیم رضایی
4. برهان قاطع - محمد حسین ابن خلف تبریزی

منبع : پایگاه پژوهشی آریا بوم

+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 8:25  توسط افزایش آمار 

او رفت

+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 8:25  توسط افزایش آمار 

کلیدر

کجا برم این غم ، گوزن کوهی
مدیار من
جوانم ، رشیدم ، عیارم ، عیار بی پروایم
مدیار من
خون تو مدیار به رویه گیوه پسر بلقیس نشت کرده است
خونت گرم است ، هنوز گرم
پای من ، پای گل محمد ، گرما گرفته است گرما
از خون کاکل تو مدیار
کاکلت خونین است...........

+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 8:25  توسط افزایش آمار 

یونس را سلام
انبار باروت بی اعتنایی آدمها بر سخنان عارفان ، پیشین و پسین ندارد.آیینه عادات مردمان این دیار را شکستن و چینی نیست.مانده و خواهد ماند. قصه ترتیب آمدن و رفتن هاست.
تن مان را در ساعت 11 به وقت محلی از میان توده متورم بغض های فرو خفته در بساط ظهر زنگار بسته تابستان ، منزوی تر از همیشه به سایه تبریزی های غسالخانه سپردیم.شیون ما آغازی بر پایان تجربه بودن تو بود.دومین بلوغ ، پیچیده شدن در سفیدی و رفتن به نا کجا.
چه تفاوت میکند که کجا باشی وقتی کسی زبانت را نمی فهمد و همه را بیگانه می یابی.
ایستادن در صف نماز، قلبمان زودتر از پوستمان عرق میکند و میسوزد و خوابیدن در بستر خاک.خاکهای سرد.سرمایی به وسعت افق تنهایی انسان.
+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 8:25  توسط افزایش آمار 

یونس شاهورن
+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 8:25  توسط افزایش آمار 

خانه دوست کجاست...

زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست،...هرکسی نغمه خود خواند واز صحنه رود

صحنه پیوسته به جاست...خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد.

به یاد عزیز از دست رفته مان یونس شاهورن

که چه سبک بال پر کشید و رفت

+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 8:25  توسط افزایش آمار 

چه میکنه این سهمیه

+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 8:25  توسط افزایش آمار 

آه ه ه ه ه ه ه ه ه ه

یادش بخیر سال پیش تو این روزها همه توو اینترنت میگشتن توو بالاترین توو جرس تا ساعت تظاهرات فردا رو پیدا کنن و بعدش به همدیگه خبر بدن.اما امسال چی؟؟همه میآن و می گردن تا قرکانس فارسی ۱ رو پیدا کنن و به همدیگه خبر بدن.

عجب.ما رو باش!!

+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 8:25  توسط افزایش آمار 

۲۰۰۰۰۱

مدیر: خانم اگه میخوای اسم دخترت رو بنویسی باید صدو پنجاه هزار تومن بریزی به حساب همیاری...

زن : مگه اینجا مدرسه دولتی نیست !؟

- اگه دولتی نبود که می گفتم یک میلیون تومن بریز!!زن : آقا آخه مدارس دولتی نباید شهریه بگیرن!- این که شهریه نیست اسمش همیاریه!

زن : اسمش هر چی هست.تلویزیون گفته به همه مدارس بخشنامه شده که مدارس دولتی هیچگونه وجهی نمیتونن دریافت کنن!

- خب برو اسم بچت را تو تلویزیون بنویس!! اینقدر هم وقت منو نگیر...

زن : آقای مدیر من دوتا بچه یتیم دارم! آخه از کجا بیارم ؟!!

ـ خانم محترم! وقتی وارد اینجا شدی رو تابلوش نوشته بود یتیم خونه یا مدرسه؟!

آهای مستخدم،این خانم رو به بیرون راهنمایی کن!!

...

زن با چشمهای پر اشک منتظر اتوبوس واحد بود...

اتومبیل مدل بالائی ترمز کرد...

روزنامه ای که روی صندلی جا مانده بود رو برداشت و بهش خیره شد :

کمیته مبارز با فقر در جلسه امروز ...

ستاد مبارزه با بیسوادی ...

تیتر درشت بالای صفحه نوشته بود : با ۲۰۰۰۰۰ زن خیابانی چه می کنید !؟

زن با خودکاری که از کیفش بیرون آورده بود عدد را تصحیح کرد:

با ۲۰۰۰۰۱ زن خیابانی چه می کنید !؟

+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 8:25  توسط افزایش آمار 

گوگوش در میان فوتبالیستهای قدیمی

+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 8:25  توسط افزایش آمار 

زندگی

حس میکنم زندگی را باخته ام و خیلی کمتر از آنچه باید در بیست و پنج سالگی داشته باشم دارم.می دانم که نمی دانم و این از کسی نیست جز خودم.در اتوبوس زمان یکی یکی ایستگاههای خالی زندگی را طی میکنم تا به ایستگاه آخر برسم.هر آنچه که میتوانستم انجام دهم در کژفهمی های جاری زندگی و در بن بستهای بی پایان هستی رنگ باخت و رنگ باخت و رنگ باخت.نمی خواهم شروع کنم باز زیستن را..........
+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 8:25  توسط افزایش آمار 

سم پاشی باغ و سیامک عباسی!

به نام خدایی که خیلی باحاله

سلام.

ساعت ۲۱:۱۵  مورخ ۱۸/۰۳/۹۰ .

امروز چهارمین روزی بود که همراه پدرم صبح زود (ساعت۵) رفتیم و باغ رو سمپاشی کردیم.واقعا خوش میگذشت.هرچند گذشتن از خواب صبح برای تنبلی مثل من (شکسته نفسی میکنما!) خیلی سخت بود اما واقعا کیف کردم. دیگه تموم شد.

الان دیگه باید تمرکز کنم و جزوه هام و هوم ورک هام رو بخونم.  آخه باید این ترم معدلم رو بالا ببرم. نباید کم بیارم.

من عاشق آهنگ "فرشته پاک" از "سیامک عباسی" ام. بخاطر همینم لینک دانلودش رو میذارم.

لینک دانلود از پرشین گیگ: بر روی دانلود کلیک کنید.!         دانلود         حجم: ۵.۷۹ مگ

میشه اینجوری نگام نکنی؟ :-(

ابراهیم نوشت: دل شکستن تاوان وحشتناکی داره.سعی کنیم دل نشکنیم!(امروز چندتا مطلب درموردش خوندم).

ابراهیم نوشت: الهم صلعلی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ...=> مینویسم تا افعی خودکشی کند!

با آرزوی بهترین ها برای بهترین ها. بدرود.

من دیگه نیستم.البته تا پایان امتحانام

بدرود

+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 8:24  توسط افزایش آمار 

شروع امتحانات فاینال

به نام خدا

سلام

این ترم عین یه چشم بهم زدن گذشت. البته همیشه ترم های زوج خیلی زود تموم میشن.

از امروز دیگه باید برنامه ریزی کنم و شروع کنم به درس خوندن.

این ترم کلا کم درس خوندم و بیشتر روی نوشتن دقیق و تمیز جزوه ام تمرکز داشتم.  (کی گفته فقط دخترا جزوه هاشون تمیزه؟)

خوشبختانه ساعت همه امتحانام بعداز ظهره و میتونم از خواب صبح لذت ببرم.

اینم برنامه امتحانام ماکه هنوز نفهمیدیم این سالن هلال احمر (محل امتحان) کجاست.!!

برنامه امتحاناتم

به قول طغرل (برنامه بفرمایید شام): هــــــــــــــــــی وایه من.

چون بحث دانشگاهیه پس یه عکس هم از خوده دانشگاه بذارم.

دانشگاه آزاد اسلامی شیراز (پردیس)

ابراهیم نوشت: الهم صلعلی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ... مینویسم تا افعی خود کند..!!

+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 8:24  توسط افزایش آمار 

ماجرای لحظاتی تا مرگ!

به نام خدا


سلام.حتما با دقت بخونیدش.مطمئنم قلب مهربونتون بیدار تر میشه.

شروع ماجرا :

حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه.

گفت : یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه!

گفتم :چشم، اگه جوابشو بدونم، خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم.

گفت: دارم میمیرم!
گفتم: یعنی چی؟

گفت: یعنی دارم میمیرم دیگه!
گفتم: دکتر دیگه ای، خارج از کشور چی؟

گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.
گفتم: خدا کریمه، انشالله که بهت سلامتی میده.

با تعجب نگاه کرد و گفت: یعنی اگه من بمیرم، خدا کریم نیست؟

فهمیدم آدم فهمیده ایه و نمیشه گول مالید سرش.
گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟

گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم! از خونه بیرون نمیومدم، کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن، تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم،خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم،اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت،
خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد.با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن، آخه من رفتنی ام و اونا انگار نه. سرتونو درد نیارم من کار میکردم اما حرص نداشتم،بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم.


ماشین عروس که میدیدم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم،گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم.مثل پیر مردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم.خلاصه اینکه این ماجرا منو آدم خوبی کرد و ناز و خوردنی شدم.

حالا سوالم اینه که: من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن و قبول میکنه؟

گفتم: بله، اونجور که یادگرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه.

آرام آرام خداحافظی کرد و تشکر. داشت میرفت...

گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟
گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز!!!

یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بیماریت چیه؟
گفت: بیمار نیستم!

هم کفرم داشت در میومد وهم از تعجب داشتم شاخ دار میشدم. گفتم: پس چی؟

گفت: فهمیدم مردنیم،رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم گفتن: نه. گفتم: خارج چی؟ و باز گفتند: نه! خلاصه ما رفتنی هستیم کی ش فرقی داره مگه؟

باز خندید و رفت و دل منو با خودش برد ...


ابراهیم نوشت: ای ابراهیم همون بهتر که دلت رو یه آدم خوب و مهربون برد.

ابراهیم بازم نوشت: واقعا مرگ وحشتناک نیست.بستگی به خودمون داره که توی این دنیای فانی بلیط بهشت رو بخریم یا جهنم.

ابراهیم دوباره نوشت: الهم صلعلی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.=> مینویسم تا افعی خودکشی کند!!

خـــــــدايـــــــا 

دوست بدار آنهايي را كه دوستمان دارند و نمي دانيم،
و سلامت بدار آنهايي را كه دوستشان داريم و نمي دانند.

+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 8:24  توسط افزایش آمار 

اینم یه رقص بندری D:

بدون شرح ..

ایشالله همیشه لبخند بر لبهاتون سبز و در دل هاتون سرشار

 

+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 8:24  توسط افزایش آمار 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد